کد مطلب:214270 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:309

در گهواره و مسائل خانوادگی
یكی از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام، به نام یعقوب سراج حكایت كند:

روزی به قصد ملاقات و زیارت مولایم، حضرت صادق آل محمد علیهم السلام به منزل ایشان رفتم، هنگامی كه وارد شدم، دیدم كه آن امام بزرگوار كنار گهواره ی شیرخوارش، حضرت ابوالحسن موسی كاظم علیه السلام ایستاده؛ و جهت دل گرم كردن و آرام نمودن نوزاد، با او سخن می گوید.

مدت زیادی بدین منوال طول كشید؛ و همچنان من در گوشه ای نشسته و نظاره گر آن ها بودم تا آن كه سخن راز امام با نور دیده اش علیه السلام به پایان رسید.

آن گاه من از جای خود برخاستم و به سمت آن امام مهربان رفتم، همین كه نزدیك آن حضرت قرار گرفتم، فرمود: آن نوزاد، بعد از من، مولایت خواهد بود، نزد او برو و سلام كن.

پس اطاعت كردم و نزدیك آن نوزاد- و نور الهی - رفتم و سلام كردم، با این كه او كودكی شیرخواره، در گهواره بود، خیلی زیبا و با بیانی شیوا جواب سلام مرا داد.



[ صفحه 20]



و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت: حركت كن و به سوی منزل خود روانه شو و آن نام زشت و نامناسبی را كه دیروز برای دخترت برگزیده ای تغییر بده، چون خداوند متعال صاحب چنین نام و اسمی را دشمن داشته و غضب دارد - و او مورد رحمت الهی قرار نخواهد گرفت -

یعقوب سراج در ادامه گوید:

یك روز قبل از آن كه خدمت حضرت برسم، خداوند متعال دختری به من عطا كرده بود، كه نام او را حمیراء نهاده بودیم؛ و كسی هم آن حضرت را از این موضوع آگاه نكرده بود؛ و با این كه آن حضرت، طفلی شیرخوار در گهوار بود، به خوبی از درون مسائل خانوادگی ما آگاه بود.

و بعد از آن كه چنین علم غیبی از آن طفل معصوم آشكار گشت و مرا در تغییر و انتخاب اسم مناسبی برای دخترم نصیحت فرمود، امام جعفر صادق علیه السلام مرا مورد خطاب قرار داده و اظهار نمود: ای سراج! دستور و پیشنهاد مولایت را عمل كن؛ كه موجب سعادت و خوشبختی شما خواهد بود.

یعقوب گوید: من نیز اطاعت امر كردم و نام دخترم را به نام مناسبی تغییر دادم [1] .



[ صفحه 21]




[1] اصول كافي: ج 1، ص 310، ح 11، اثبات الهداة: ج 3، ص 158، ح 12.